کتاب بازان

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رمان» ثبت شده است

جمعه, ۱ شهریور ۱۳۹۲، ۰۲:۱۳ ق.ظ

قمار باز

بسم الله الرحمن الرحیم

قمارباز

فیودور داستایفسکی

انتشارات نیلوفر

شناخت و اطلاعات زیادی از زندگی و آثار داستایفسکی ندارم. یک کلمه قصار منتسبِ به او در ذهن دارم به این مضمون: انسان به هرچیزی عادت می کند ولی نپرسید به چه قیمتی. همچنین اسم چند تا از کتاب هایش را می دانم و نیز میزان صحت انتساب این نقل قول را هم نمی دانم در چه حد است.

قمارباز خواندن من هم حکایتی دارد. کتاب را مرداد 88 از یک کتابفروشی در شهر ملایر خریدم، شهریور 90 حدوداً تا صفحه 108 آن را خواندم و بعد به توصیه شخصی بسیار محترم برای مدتی طولانی رمان خواندن را کنار گذاشتم ولی دوباره ناپرهیزی کردم و 119 صفحه باقیمانده را  هم 31 مرداد 92 تمام کردم. البته این وقفه به نظر خودم به کلیات مطالعه اثر خللی وارد نکرده است.

 همان طور که قبلاً آمد شناختی از زندگی نویسنده ندارم ولی آنقدر روحیّات یک قمارباز را به خوبی توصیف می کند و جزئی ترین حالات و ذهنیّات وی را به نحو بسیار خوبی شرح می دهد که انسان گمان می کند نویسنده مدتی در این کسوت بوده است و یک یا چند بار دارایی خود را سر قمار از دست داده است. توصیفات به قدری زنده و مهیّج هستند که انسان دچار تردید می شود که آیا نویسنده قبلاً قمارباز بوده است یا نه، هرچند صرف قمار باز بودن نمی تواند دلیل این توصیفات و فضاسازی های زنده باشد. این اولین رمانی است که از داستایفسکی خوانده ام و راغب شدم که دوباره هم سراغ آثار دیگر وی بروم. در بحبوحه توصیف روحیّات قمارباز و اتفاقات سر میز رولت یاد بخش هایی از رمان «بیوتن» نوشته رضا امیرخانی افتادم. فصلی که ارمیا در لاس وگاس وارد کازینویی می شود و آن اتفاقات دنباله دار می افتد و همچنین در حین خواندن کتاب یاد آیه مربوط به قمار در قرآن کریم افتادم:

یسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا (البقره 219)

در باره شراب و قمار از تو سؤال می‌کنند، بگو: «در آنها گناه و زیان بزرگی است؛ و منافعی (از نظر مادی) برای مردم در بردارد؛ (ولی) گناه آنها از نفعشان بیشتر است.(1)

هنر داستایفسکی این است که شور و اعتیاد موجود در قمار را فقط در قالب یک شخصیت به خواننده نشان نمی دهد و برای این کار سراغ دو نفر می رود؛ یک مرد و یک زن، یکی حرفه ای و دیگری به شدت غیرحرفه ای، دو نفر با روحیّات متفاوت ولی وجه مشترکی که متناسب با شخصیت افراد نمایان می شود موضوع جادوکنندگی و ربایش عقل است که هنگام غرق شدن در قمار اتفاق می افتد. شخصیت اصلی کتاب یک قهرمانِ محض نیست و نمی توان گفت یک شخصیت سفید است ولی من در مواقعی با وی همذات پنداری می کردم و از آنجایی که خودخواهی جزئی از وجود اکثریت قریب به اتفاق انسان هاست، لاجرم برایم دوست داشتنی بود و با برد و باخت هایش خوشحال و ناراحت می شدم.

عبارت منتخب کتاب:

«شاید این گونه باشد که روح، با گذر از نه توی احساس ها، سیر نمی شود بلکه به واسطۀ آنها تحریک می شود و خواهان احساس های بیشتر و قوی تر می شود و آن قدر ادامه می دهد تا یکسره خسته و هلاک شود.» صفحه 187

عبارتی که به طور مطلق و قطعی نمی پسندم و آنرا همیشه صادق نمی دانم ولی بسیار زیبا است و مصادیق بسیار زیادی می تواند داشته باشد. و در نهایت خواندن کتاب را به هیچ وجه به کسی توصیه نمی کنم هر چند گفته اند الانسان حریص علی ما منع، البته در اینجا منعی در کار نیست فقط موضوع وقتی است که از بین می رود. اگر مایل به خواندن رمان و یا ورود به حوزه ادبیات داستانی هستید _ مثل استادم که خواندن آثار شهید مطهری _ طبق سیر مطالعاتی _ را برای تقویت بنیان های دینی توصیه می کند _ من خواندن برخی از آثار رضا امیرخانی را طبق لیست زیر توصیه می کنم:

1. از به

2. ارمیا

3. من او

4. بیوتن

5. داستان سیستان

6. قیدار

 

1)متن و ترجمه قرآن از نرم افزار المبین گرفته شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۲ ، ۰۲:۱۳
احمد احمدی
پنجشنبه, ۶ تیر ۱۳۹۲، ۱۲:۲۵ ق.ظ

سفر به گرای 270 درجه


بسم الله الرحمن الرحیم

سفر به گرای 270 درجه

احمد دهقان

انتشارات سوره مهر



احمد دهقان رو اولین بار با مجموعه داستان «من قاتل پسرتان هستم» شناختم. مجموعه داستانی با فضایی فوق العاده واقعی (رئال) و بشدت، بشدت تلخ درباره دفاع مقدس. وی از زاویه ای متفاوت به جنگ نگاه می کند. کسی که در جنگ تحمیلی حضور داشته و تلخی ها و شیرینی های آن را لمس کرده است. به زعم بنده هنر اصلیِ دهقان (در کنار هنرهای دیگر وی در داستان نویسی و توصیف وقایع جنگ) این است که در عین اینکه تلخی های جنگ را روایت می کند بدون اینکه حرفی از زیبایی های دفاع مقدس بزند خواننده را وادار می کند که این زیبایی هایِ فوق العاده خواستنی را ببیند، بدون اینکه گنده گویی کند یا به توضیحات اضافیِ شعارگونه بپردازد.

سفر به گرای 270 درجه خاطرات چند روزه دانشجویی (و یا دانش آموزی) است از یک رفتن به مرخصی برای امتحانات و برگشتن به جبهه. دهقان در عملیات مهم و ظفرمندانه کربلای پنج حضور داشته است و در این کتاب توانسته با مشی و منش داستان نویسی و روایت گریِ خود فضای حاکم بر روابط بین رزمندگان یک دسته ای از یک گروهان را به خوبی روایت کند. دسته ای که رسولِ 16 ساله یکی از اعضای آن هست و همین رسول، کمکِ تیربارچی آقا عبداللهِ 30 ساله هست که شخصیت اول داستان دوست دارد وضعیت دخترِ کوچولوی وی را جویا شود. توصیفات فوق العاده واقعی و خوب دهقان از حجمِ آتشِ دشمن، انفجار گلولۀ توپ و خمپاره و تجهیز فوق العاده قوی دشمن و کمبودهای نیرو و تجهیزات نیروهای خودی بدون هیچ گونه شعارزدگی و توضیحاتِ اضافی ذهن خواننده را واقعاً درگیر واقعیتِ جنگ 8 ساله ما می کند. هرچند در بعضی مواقع فضاسازی ها و نحوه توضیحِ محل استقرارِ خاکریزها و امثالهم طوری نیست که بتوان یک تصویرِ ذهنیِ دقیق از فضا داشت ولی این ضعف درکنار توصیفات فوق العاده زیبا و واقعیِ دهقان براحتی قابل چشم پوشی است. خیلی درباره کتاب توضیح دادم و این یادداشت رو با این مقایسه تموم می کنم، که مقایسه کنید توضیحات دهقان دربارۀ مسؤول کارگزینی (که گویا برا گذراندن یک طرح اجباریِ شش ماهه به جبهه آمده) با بعضی از شخصیت های فیلم اخراجی ها که در فیلم چه زننده و مبتذل شخصیت این گونه افراد توصیف می شود و دهقان چه هنرمندانه و با نهایت ایجاز این ها رو توصیف می کند. به زعم من دهقان با این ایجاز می خواهد بگوید که این ها ارزش پرداختنِ بیش از این را هم ندارند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۲ ، ۰۰:۲۵
احمد احمدی
سه شنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۱، ۰۳:۳۸ ب.ظ

ملکه سرزمین های آفتابی فتح ناشده؛ فرح

شاه بی شین

محمدکاظم مزینانی

سوره مهر

محمد کاظم مزینانی را به عنوان شاعر کودکان  میشناختم؛ که اتفاقا شاعر خوبی هم بود. و از هم ردیفانش شعرهای بهتری می سرود. .اما با رویکرد جدید حوزه هنری و توجه دوچندان این موسسه به رمان و داستان، مزینانی نیز به حوزه داستان وارد شده و از حق نگذریم بسیار خوب ازین عهده بر آمده است. کتاب با دیدی کاملا منصفانه، داستانی، وغیر ایدیولوژیک- که عامل مرگ داستان است- نوشته شده است. اگر افتتاحیه بدخیم داستان را فاکتور بگیریم و از آن عبور کنیم با رمانی جذاب، پرکشش و گیرا مواجه هستیم. احتمالا یکی از دلایل جذابیت کتاب، پتانسیل زندگی خود شاه است و اینکه ما دوست داریم بدانیم که اندرون و برون شاه چگونه بوده است. کتاب هم کم نمیِگذارد و اطلاعات ریز خوبی در این زمینه می دهد. برای فهمیدن زندگی شاه باید کتابهای فردوست، خاطرات علم و هویدا و کتابهای معتضد و صد کتاب دیگر آن هم به روایت غیر داستانی خواند. اما نویسنده این کتاب در چهارصد صفحه ما را کاملا با شکوه رضاخان، اضمحلال و شکنندگی محمدرضا، عصیانگری اشرف، حلقه به گوشی علم، روشنفکری هویدا، غرور فوزیه، زنانگی ثریا و زیبایی فرح آشنا میسازد. . و خودمانی جیک و پوک محمدرضا را روی دایره می ریزد. اما این کتاب را باید به نوعی  زندگی فرح نیز دانست. دخترک یتیم خیاطی فقیر، که به اندام نیم جان افسانه ها روح دوباره ای بخشید. او یک شبه از کنج گرد گرفته ی قصه ای قدیمی بیرون امد. از جلد دخترک زیبای فقیر بیرون پرید، لباس واقعیت پوشید و ملکه شد..

کتاب را به همه دوستان دور و نزدیک توصیه می کنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۱ ، ۱۵:۳۸
مصطفی تورنگ
شنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۱، ۰۲:۳۹ ب.ظ

این ناقوس مرگ کیست

زنگ ها برای که به صدا در می آیند؟

ارنست همینگوی،رحیم نامور

انتشارات نگاه


همینگوی پنج رمان خوب به ترتیب خورشید همچنان میدمد،زنگ ها...،وداع با اسلحه،داشتن ونداشتن و پیرمرد و دریا دارد.این کتاب را همینگوی بر اساس خاطراتش از جنگ های داخلی اسپانیا می نویسد.جایی که او برای نشریه ای از کشورش در اسپانیا خبرنگار جنگی بود و از نزدیک شاهد جنگ و جدال بومی های جمهوری خواه با رژیم فاشیست فرانکو بود.شخص اول رمان رابرت جوردان،نیروی نخبه امریکایی است که به صورت داوطلبانه در جنگ حاضر شده است و ماموریت یافته است تا پلی را به مدد دینامیت و با کمک بومی هایی که چریک وار در جنگل ها میجنگند منفجر کند.داستان طی 4 روز روایت می شود و جوردان در این چند روز با بومیان- که هر کدام حکایتی دارند-آشنا می شود.به ماری دخترکی زیبا از بومیان دل می بندد و به نقل از کتاب ،شیرین ترین روزهای عمر خود- این چهار روز - را در میان آن ها می گذراند. پل علی رغم کارشکنیِ گروهی از بومیانِ از مبارزه خسته شده، به همت گروهی دیگر نهایتا منفجر می شود اما ... ولی افتاد مشکل ها!

مهدی غبرایی مترجم مشهور در ترجمه دیگری از همین کتاب، نام کتاب را به صورت «این ناقوس مرگ کیست» ترجمه کرده است. که بسیار به مفهومی که همینگوی از نام کتاب داشته است نزدیک تر است و اصولا تمِ تکرار شونده در داستان همین ترس مرگ و حواشی آن است. ترس، مرگ، اسیر نشدن به وسیله خودکشی و با شجاعت مرگ را در آغوش کشیدن موضوعاتی است که در صفحه صفحه کتاب فریاد می شوند. همه شخصیت های کتاب در صف اول جنگ هستند و همین مبارزه تن به تن به آن ها خودآگاهی و مرگ آگاهی را هدیه داده است. آنجا که مرگ همدوش انسان ها می شود، خواه نا خواه زندگی و همه مظاهر آن سخت قدر دانسته می شود. شخصیت های کتاب فرصت سبز حیات را به دور از بیهودگی به تمامی پاس می دارند و لاجرعه باقیمانده جرعه های زندگی شان را با لذت سر می کشند.

کتاب با تک گویی و واگویه ای از جوردان شروع می شود و با وصفی از او پایان می پذیرد. رمانی زیبا برای لذت بردن و اندیشیدن!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۱ ، ۱۴:۳۹
مصطفی تورنگ