کتاب بازان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بینوایان» ثبت شده است

چهارشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۱۰ ق.ظ

بینوایان

بی نوایان


بسم الله الرحمن الرحیم

نام کتاب: بینوایان 

نویسنده: ویکتور هوگو

مترجم: حسینقلی مستعان

ناشر: انتشارات امیرکبیر؛ قیمت چاپ بیست و پنجم، دوره دو جلدی: 50000 تومان؛ 1647 صفحه

 


 حسب تجربه ای که در حوزه معرفی کتاب نوشتن دارم، به این نتیجه رسیده ام که هر قدر کتابی که می خوانی عمیق تر، غنی تر، خواندنی تر و پربارتر باشد، قطعا معرفی آن سخت تر خواهد بود.

معرفی کردن «بینوایان»، این اثر سترگ ادبیات جهان واقعا کار سختی هست. با یک کتاب بسیار مهم، عمیق و چندین وجهی مواجه هستیم. بینوایان کتابی است فلسفی، انقلابی، داستانی، حِکمی، تاریخی، روانشناسی، جامعه شناسی و ...! و این همه، تعارف و یا این که چون بزرگان این کتاب را تجلیل کرده اند ما هم بگوئیم، نیست. اگر در یک جمله بخواهم از بینوایان بگویم، آن جمله این است:

 بینوایان کتاب زندگی است.

و جمله دوم هم اینکه خواندنش برای هر انسانی که دوست دارد با فراز و نشیب های حیات آشنا شود و درک صحیحی از زندگی داشته باشد، نافع خواهد بود. 

بینوایان در کنار اینکه یک اثر داستانی فوق العاده است (منظور وجود عناصر داستانی نظیر قصه، شخصیت ها و شخصیت پردازی های عالی، تعلیق و ...) پر از حکمت و گوهر های حکیمانه است. ویکتور هوگو توانسته است در بستر یک داستان پرکشش برایمان از تاریخ (به طور خاص انقلاب کبیر فرانسه و همین طور در جای جای کتاب گریزهای فراوانی به برهه های دیگر تاریخ بشر می زند) و همین طور اسطوره های ملل، سیاست، فلسفۀ زندگی و مرگ، حکمت ها و تدبیرهای الهی در زندگی انسان ها سخن بگوید. خوانندۀ مشتاق می تواند براحتی نگاه حکیمانه و اصولی ویکتور هوگو را از پس پرده حوادثی که بر جناب ژان والژان (شخصیت اصلی داستان) می گذرد، ببیند. همین طور تحلیل های عمیقی که هوگو از مسائل اجتماعی (فی المثل نظیر «آرگو» که زبان طبقه اوباش پاریسی بوده است و یا نحوه مدیریت فاضلاب و به طور خاص فاضلاب شهر پاریس) دارد را مشاهده کند.

 نویسنده در جای جای کتاب نقش بی بدیل خالق هستی و حکمت هایش در امورات را به زیبایی و با بیانی پذیرفتنی به رخمان می کشد.

یکی از نگاه های بسیار حکیمانه ای که هم در روحِ حاکم بر کتاب مستتر است و هم جناب هوگو به طور خاص در بخشی از کتاب به آن اشاره می کند تعریف و نوع نگاه عالمانه ای است که نویسنده به مقوله خوشبختی و سعادت دارد.(که در ادامه همین یادداشت، این بخش کوتاه از کتاب را خواهید دید)

هوگو شبه روشن فکران محو در همه چیز و غایب از مفهوم و حیقیقت زندگی و مفهومی مهم به نام وظیفه را به سخره می گیرداصل مهمی در زمینۀ تاریخ نگاری را به مورخ هوشمند گوشزد می کند؛ مبانی شناخت جامعه و مفهوم رشد و ترقی را در مقام یک جامعه شناس تبیین می کند. مسیر تطور انقلاب اجتماعی و چگونگی همراهی کردن یا نکردن مردم با حوادث را تشریح و تحلیل می کند و همین طور از دیکتاتوری و جمهوریت سخن ها می گوید.

نویسنده نگاه معاد باور و مرگ آگاه اش را عالمانه، در خلال داستان و مباحث غیرداستانی کتاب نشانمان می دهد؛ و این جاست که در می یابیم ویکتورهوگو چه نگاه متعالی و عمیقی نسبت به مفهوم مرگ دارد.

یکی از مباحث مهم کتاب بررسی سیر تطورات انقلاب کبیر فرانسه در یک بازه حدود سی ساله است. همان طور که ذکر شد نگاه جامع نویسنده به مقوله انقلاب و به طور خاص انقلاب فرانسه برای جویندگان و پژوهندگان در این حوزه قطعا مفید و نافع خواهد بود؛ چرا که جناب هوگو در بطن این حوادث حضور داشته است (البته این نگاه هوگو براحتی قابل تسری به دیگر انقلاب ها است و می توان آن ها را با این عینک هوشمندانه هوگو تحلیل کرد).

در کنار همه این هایی که گفته شد که قطعاً قطره ای است از دریای بزرگ بینوایان، از نگاه بنده مهم ترین امتیاز کتاب بینوایان نگاه تکامل یافته و جامعی است که هوگو به مفهوم و مقوله زندگی دارد. این نگاه -که به نوعی روح حاکم بر کتاب است- از ابتدای کتاب که با حکایت زندگی و مشی جناب بین ونو؛ اسقف دینی (دینی نام شهری است که جناب اسقف در آن ساکن است) آغاز می شود و تا انتهای کتاب -همراه و شانه به شانه اتفاقات طولانی و پر هیجانی که بر ژان والژان و کوزت و ماریوس و تناردیه ها می گذرد- قابل ردیابی است.

حرف دیگر بنده این است که خواندن نسخه کامل بینوایان، این اثر بزرگ ویکتور هوگو، تجربه ای نیست که بتوان براحتی قید آن را زد؛ از کتبی است که به نظر من حداقل و تأکید می کنم که حداقل یک بار خواندن آن بسیار نافع خواهد بود (و این تأکید بر حداقل یک بار برای کسانی است که حوصله چند بار خواندن یک کتاب را ندارند؛ وگرنه بینوایان براحتی ارزش چند بار خواندن را دارد). واقعا حیف است که انسان با کتاب و کتاب خوانی مأنوس باشد و حداقل یک بار بینوایان، این کتاب بزرگ ادبیات فرانسه و جهان را نخوانده باشد. ملت فرانسه به نظر من بخاطر بینوایان باید مدیون این نویسنده بزرگ باشد.

و در نهایت شما را مهمان قسمتی از این کتاب بزرگ می کنم که جناب هوگو از مفهوم زندگی و خوشبختی به زیبایی سخن می گوید:

«نسبت به عقوبت دیدگان شفقت داشته باشیم. دریغا! ما خود کیستیم؟ من که با شما سخن می گویم کیستم؟ شما که گوش بمن دارید کیستید؟ از کجا میآییم؟ آیا کاملا اطمینان داریم که پیش از آنکه زاییده شویم کاری نکرده ییم؟ زمین خالی از شباهت به یک زندان نیست. از کجا معلوم است که آدمی، یک بازداشت شدۀ عدل الهی نیست؟

از نزدیک به زندگی بنگرید. این زندگی چنان ساخته شده است که در همه جایش عقوبتی احسس می شود.

آیا شما آن کسید که خوشبخت نام دارد؟ - بسیار خوب؛ با اینهمه همه روزه غمگین هستند.- هر روز، اندوه بزرگی یا پروای کوچکی ویژۀ خود دارد. دیروز برای سلامت کسی که نزد شما عزیز است می لرزیدید، امروز بر سلامت خود بیمناکید. فردا اضطرابتان راجع به پول خواهد بود، پس فردا زخم زبان یک مفتری اندوهگینتان خواهد ساخت؛ پسین فردا بدبختی یک دوست سبب تأثرتان خواهد شد؛ سپس بدی یا خوبی هوا، پس از آن شکستن یا گم شدن چیزی گرانبها. پس از آن تفریحی که بدلیل آن وجدان و ستون فقرات ملامتتان میکنند؛ یکبار دیگر، جریان امور عمومی. این درصورتیست که دردهای دل را بشمار نیاوریم و همچنین امتداد مییابد. ابری از میان میرود، ابر دیگری پدیدار میشود. در هر صد روز بزحمت یک روز اتفاق میافتد که آفتاب شادمانی برای شما بدرخشد و حال آنکه شما از افراد نادری هستید که سعادت دارند! اما دیگر آدمیان، ظلمت راکد برسرشان افتاده است.

روح های خردپیشه، این عبارت را کمتر بکار میبرند: «خوشبختان و بدبختان».

در این جهان که مسلماً دهلیز عالم دیگری است خوشبخت وجود ندارد. تقسیم واقعی بشری از این قرار است: روشنان و تاریکان.

کاستن از تعداد تاریکان و افزودن بر تعداد روشنان هدف اصلی است. از این است که فریادکنان میگوییم؛ آموزش! دانش! خواندن را آموختن، روشن کردن آتش است. از هجی کردن هر هجا شراره یی بیرون میجهد.

در واقع کسی که میگوید: روشنایی، واجب نمیآید که بگوید: شادمانی. آدمی در روشنایی رنج میبرد؛ افراط در آن می سوزاند. شعله دشمن بال و پر است. سوختن و از پرواز وانماندن خارقه یی از نبوغ است.

هنگامی که بشناسید و هنگامی که دوست بدارید، بازهم رنج خواهید برد. روز با چشم اشکبار بوجود میآید. روشنان اگر هم هیچ مورد برای گریستن نداشته باشند بر ظلمت زدگان می گریند.»

 

و به عنوان حسن ختام این معرفی بخشی از نظرات رهبر انقلاب، درباره این کتاب بزرگ را می آورم: (اینجا)

یادم افتاد که «ویکتورهوگو» در «بینوایان» اگر خوانده باشید شرح جنگهای «ناپلئون» را می‌دهد. یعنی بخشی از جنگهای ناپلئون را شرح می‌دهد. به اعتقاد من، ویکتورهوگو بهترین صحنه‌ها را در بیان حرفهای خودش تصویر کرده است. ویکتورهوگو یک حکیم است. ویکتور هوگو یک نویسنده‌ی معمولی نیست. واقعاً به همان معنایی که ما مسلمانان «حکیم» را استعمال می‌کنیم و به‌کار می‌بریم، یک حکیم است و بهترین حرفهایش را در «بینوایان» زده است. «بینوایان» هم یک کتاب حکمت است و به اعتقاد من، همه باید «بینوایان» را بخوانند.

یا در جایی دیگر این گونه درباره بینوایان سخن می گویند:

«به نظر من بینوایان ویکتور هوگو برترین رمانی است که در طول تاریخ نوشته شده است. من همه‌ی رمان‌های طول تاریخ را نخوانده‌ام، شکی در این نیست، اما من مقدار زیادی رمان خوانده‌ام که مربوط به حوادث قرن‌های گوناگون هم هست. بعضی رمان‌های خیلی قدیمی را هم خوانده‌ام. مثلاً فرض کنید کمدی الهی را خوانده‌ام. امیرارسلان هم خوانده‌ام. الف لیله و هزار و یک شب را هم خوانده‌ام. وقتی نگاه می‌کنم به این رمانی که ویکتور هوگو نوشته، می‌بینم این چیزی است که اصلاً امکان ندارد هیچ کس بتواند بهتر از این بنویسد یا نوشته باشد و معروف نباشد و مثل منی که در عالم رمان بوده‌ام، این را ندیده باشم یا اسمش را نشنیده باشم ... من می‌گویم بینوایان یک معجزه است در عالم رمان‌نویسی، در عالم کتاب‌نویسی. واقعاً یک معجزه است ... من به همه‌ی جوان‌ها توصیه می‌کنم، نه حالا که دارم با شما صحبت می‌کنم، بارها این را گفته‌ام. زمانی که جوان‌ها زیاد دور و بر من می‌آمدند قبل از انقلاب، بارها این را گفته‌ام که بروید یک دور حتماً بینوایان را بخوانید. این بینوایان کتاب جامعه‌شناسی است، کتاب تاریخی است، کتاب انتقادی است، کتاب الهی است، کتاب محبت و عاطفه و عشق است.»

بینوایان گفتنی و نوشتنی فراوان دارد؛ سعی می کنم ان شاالله در خلال معرفی کتاب های آینده بخش های دیگری از کتاب را نیز در اختیار شما عزیزان قرار دهم.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۵ ، ۰۶:۱۰
احمد احمدی
يكشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۴، ۰۸:۴۴ ب.ظ

21 کتاب تأثیر گذار تاریخ جهان

بسم الله الرحمن الرحیم

به مناسبت روز کتاب و کتاب خوانی

خبرگزاری تسنیم در خبری به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی 21 کتاب تأثیر گذار تاریخ را معرفی کرده است. در ادامه این خبر به نقل از خبرگزاری تسنیم آمده است:

مرکز اسناد انقلاب اسلامی، به بهانه هفته کتابخوانی به برخی از کتب تاثیر گذار در تاریخ جهان نگاهی داشته است. کتاب هایی که هر یک سرآغاز تحولی شگرف شده اند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، بشر هیچ گاه از آموختن بی نیاز نبوده و همواره در راستای برطرف نمودن نیازهایش آموخته و خواندن اولین گام او برای آموختن بوده است. نقطه آغاز رسالت پیامبر(ص) و دعوت اسلام، بر مبنای خواندن و مطالعه شکل گرفت. تمدن‌های دیگر از کتاب، بهره بسیار برده‌اند و فرهنگ خود را با آن تقویت کرده و رشد داده‌اند. اسلام نیز پس از کتابت وحی توسط صحابی مورد اعتماد پیامبر(ص) و ترویج آن گسترش یافت. بنابراین دین پیامبر آخرین نیز بر پایه خواندن و آموختن منتقل شده و امروز مسلمانان فراوانی در دنیا به این شریعت گرایش پیدا کرده‌اند.

کتاب و کتابخوانی فرصتی برای آموختن و گستراندن تفکرات مختلف است. بشر در طول تاریخ تاثیرات فراوانی از این موهبت تحصیل کرده است. تاریخ جهان پر است از اتفاقات محیرالعقول و پستی و بلندی‌هایی که از کتب و نوشتن‌ها و خواندن‌ها آغاز شده‌اند. انقلاب ها با بیانیه ها و اطلاعیه های شورانگیز رهبران آغاز شده اند. دیدنی ترین آثار و نمایشنامه ها، جذابترین آثار سینمایی از روی نوشته ها به تصویر کشیده می شوند. جریان ها و مکاتب فکری و فلسفی به وسیله کتاب پایه گذاری می شوند. مدل های اداره حکومت توسط همین مبانی کتابت شده مورد استفاده قرار می گیرند و هر آینه کتاب و کتاب خوانی و کتابت اهمیت و ارزشی والاتر می یابد.

مرکز اسناد انقلاب اسلامی، به بهانه هفته کتابخوانی به برخی از کتب تاثیر گذار در تاریخ جهان نگاهی داشته است. کتاب هایی که هر یک سرآغاز تحولی شگرف شده اند. اگرچه قیاس برخی با برخی دیگر درست به نظر نمی رسد و قطعا ارزش برخی کتب بسیار بیشتر و بیشتر از کتاب های دیگر است، اما با مطالعه در تاریخ کتابهای تاثیرگذار درمی یابیم که حقیقتا کتاب و خواندن سرآغاز تحول بوده است.

1- قرآن کریم

قرآن کریم بی شک تاثیرگذار ترین کتاب برای رقم زدن سرنوشت بشریت است. تاکنون میلیونها انسان آن را خوانده و با مفاهیمش آشنایی پیدا کرده اند. این کتاب، کلام الهی و معجزه ای از جنس دانایی است. حال آنکه هیچ گاه قدر و مرتبه آن شناخته نشده است. قرآن، کتاب هدایت و تعلیم و تربیت انسان ها به سوی کمال و نزدیک شدن به خداوند متعال است. خداوند در این کتاب شریف، قرآن را مایه درمان، شفا و رحمت می‌داند و می‌فرماید: «و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمومنین؛ و ما آن چه را برای مومنان مایه درمان و رحمت است، از قرآن نازل می کنیم... »

حضرت علی (علیه السّلام) می فرماید: «از این کتاب بزرگ الهی و آسمانی برای بیماری های خود شفا بخواهید و برای حل مشکلاتتان از آن یاری بطلبید، چون در این کتاب درمان بزرگترین دردها است... .» این کتاب دریای بی کران معارف بلند الهی است و هر کس به اندازه‌ای که در این بحر بی پایان، شنا و غواصی کند، می تواند به همان اندازه از هدایت و معارف قرآن کریم بهره مند باشد. برخی افراد ممکن است از سطح آگاهی و همت کمتری برخوردار باشند که به طور طبیعی از قرآن کریم به همان اندازه همت و توانایی خویش بهره می برند، بعضی نیز از همت و آگاهی بالایی برخوردارند. هر انسانی در هر سطح و مقامی که باشد می تواند با تلاوت، انس با قرآن، تفکر، تدبر و عمل به دستورهای آن از هدایت و راهنمایی نسبی قرآن بهره مند شود.

ارنست رنان، فیلسوف شهیر فرانسوى درباره قرآن مى‏گوید:« در کتابخانه من هزاران جلد کتاب سیاسى، اجتماعى، ادبى و وجود دارد که هر کدام را بیش از یک بار نخوانده‏ام؛ اما یک جلد کتاب هست که همیشه مونس من است و هر وقت خسته مى‏شوم و مى‏خواهم درهایى از معانى و کمال به رویم باز شود، آن را مطالعه مى‏کنم. این کتاب، قرآن کتاب آسمانى مسلمانان است.»

2- نهج البلاغه

کتاب شریف نهج‌البلاغه گزیده‌ای از خطبه‌ها، نامه‌ها و سخنان کوتاه امیرالمومنین علی بن ابی طالب(ع)  است که سید رضی در قرن چهارم هجری قمری از نامه‌ها و خطبه های ایشان فراهم آورده است. از جمله شاخصه های این کتاب، ترجمه های متعدد آن است. ترجمه‌های متعددی از این کتاب به فارسی در دسترس است که از آن میان می‌توان به ترجمه‌های سید جعفر شهیدی، علی نقی فیض‌الاسلام، جواد فاضل، محمد تقی جعفری، سید محمدمهدی جعفری، حسینعلی منتظری، حسین انصاریان و محمد دشتی از نهج‌البلاغه اشاره کرد. علامه امینی در جلد چهارم کتاب الغدیر 81 شرح نهج‌البلاغه را معرفی کرده‌است. معروفترین شروح نهج‌البلاغه شرح ابن ابی‌الحدید معتزلی بغدادی، شرح ابن میثم بحرانی، شرح خوئی و از معاصران، ترجمه و تفسیر نهج‌البلاغه اثر شیخ محمدتقی جعفری و شرح نهج‌البلاغه تالیف شیخ محمد تقی شوشتری، را می‌توان نام برد.

بسیاری از ادیبان طراز اول عرب از جمله عبدالحمید کاتب (قرن دوم)، جاحظ (قرن سوم)، قدامة بن جعفر (قرن چهارم)، ابن ابی الحدید (قرن ششم) و خلیل بن احمد فراهیدی (قرن هشتم) فصاحت نهج‌البلاغه را ستوده‌اند. از جمله جاحظ در کتاب خود البیان والتبیین که به گفتهٔ ابن خلدون یکی از ارکان چهارگانه ادب محسوب می‌شود با نقل یکی از سخنان علی (ع) می‌گوید «اگر فقط همین عبارت به دست ما رسیده بود کفایت می‌کرد و برای دلالت داشتن بر فصاحت و بلاغت در عالی‌ترین مرتبه جای می‌گرفت و با وجود آن برای پی بردن به ارزش بلاغی سخنان علی به دیگر سخنانش نیاز نداشتیم». علی الجندی رئیس دانشکده علوم در دانشگاه قاهره در مقدمه کتاب «علی بن ابی طالب، شعره و حکمه» درباره نثر نهج‌البلاغه می‌گوید: نوعی خاص از آهنگ موسیقی که بر اعماق احساسات پنجه می‌افکند در این سخنان هست، از نظر سجع، چنان منظوم است که می‌توان آنرا «شعر منثور» نامید. جرج جرداق مسیحی در مورد نهج البلاغه چندیدن کتاب نوشته و گفته: «بعد از امام علی (ع) کسی را سزاوار نویسندگی ندیدم به همین دلیل جز ایشان در مورد کسی ننوشتم.»

شیخ محمد عبده از مفتیان پیشین مصر از جمله کسانی بود که به شرح و تبلیغ نهج البلاغه در میان جوانان مصری پرداخت. وی در مقدمه شرح خود گفته است: «در همۀ مردم عرب زبان یک نفر نیست مگر آنکه معتقد است سخن علی بعد از قرآن و کلام نبوی شریف‌ترین و بلیغ‌ترین و پرمعنی‌ترین و جامع‌ترین سخنان است.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۴ ، ۲۰:۴۴
احمد احمدی